نشست کنارم و پرسید ، رویارویی با خیانت چهریختیست؟
گفتم انگار کن آشناترین دست دنیا، زنده زنده تو را بِدَرَد تا چیزی آنسوی تو را لمس کند ... رویارویی با آن همه درندگی و دریدگی یک چیزهای غریبی توی خودش دارد که به گفتن نمیآید . واکنشهای انسانیات را تغییر میدهد. قلبِ تکهپارهای برایت میماند که انجسامش را از دست داده ... مثلن کاسهی خون نمیشود تا سوگ بابا را توی خودش جا بدهد ...