Thursday, November 14, 2002
خب حالا سلام دوباره ! آلوچه خانوم کلی اين روزها سرخوش بوده می دونيد و خودش هم باورش نمی شه که اين حال اينقدر موندگاری داشته ! شما چی باورتون میشه ؟! پس فردا تولد دوست عزيز آلوچه خانومه. آلوچه خانوم تمام زورش رو زد تا براش دوتا کادوی منحصر به فرد تهيه کنه !!! آخرش هم نشد که نشد . حالا تا يه ماه ديگه ومناسبت بعدی کلی راهه . خدا رو چه ديدی ؟!!!!! امروز هم فکر کردم بالاخره امروز می نويسم!! حتی اگه شده یه قصهء آب دوغ خياری عشقی ولی آخرش نشد که نشد مثل هميشه !!!! حتی اگه تمام عشق های آب دوغ خياری جوونی خودت رو هم را با تمام جواديت هاش بتونی مرور کنی و به خاطر بياری, بازم نوشتن قصهء آب دوغ خياری عشقی همچين هم کار آسونی نيست ها !!