Wednesday, January 22, 2003
نمی دونم بعد از چند وقت, دارم تو روشنایی روز از خونه می رم بيرون . اونهم زير برف . البته مجبورم کار مهمی دارم . می دونم ديگه اسم اين رو تنبلی نمی شه گذاشت . شکايت آقای همخونه در اين مورد کاملا به حقه و من قبلا هم جا بجا از همراهی ایشون تشکر کرده ام! می دونم درست نيست خودمو پشت یه توده سلولی 4 سانتی متری بی شکل, قايم کنم . باور کنيد اينکارو نمی کنم ! باور کنيد