|
Sunday, July 27, 2003
خط کش های 20 سانتی متری که باهاشون دفتر مشقهامون رو خط کشی می کرديم يادتون می ياد؟ نی نی ما الان اگه سر پا بايسته اون قدريه ! وزنش بايد 220 گرم باشه ...
به نيمرخ اندامم که تو آينه نگاه می کنم خنده ام می گيره . يه جورايي خودم کوچيک شدم و شکمم جلو اومده . حجم سفتی نی نی رو بدون اينکه به پشت بخوابم هم می تونم لمس کنم . اين حجم الان ديگه از کف دست خودم بزرگتره . به پهلوی چپ خيلی راحت می خوابم . گويا نی نی ها هم اينطوری با صدای قلب مادر بهتر می خوابن . وقتی به پهلوی چپ می خوابم, نی نی هم می ياد گوشه سمت چپ دلم و تا جايی که می تونه خودشو می کشه بالا نزديک قلبم و هيکل چند سانتی متری اش رو قلمبه می کنه . و احتمالا در اين وضعيت اونقدر خوابش عميق می شه که تا دقايقی بعد از اين که دوباره صاف به پشت می خوابم به همون شکل همونجا باقی می مونه, طوری که حتی بدون اينکه لمسش کنم برجستگی اين قلمبگی رو می شه ديد... داره کم کم تبديل به يه موجود قابل رويت می شه !!! اين بازی هر روز داره واقعی تر می شه . و دوست داشتنی تر. باهاش زياد حرف می زنم , ... اصلا سعی نمی کنم طور خاصی به نظر برسم ... خودم می شم . گوشه هايی از خودم که تا به حال نديده بودم . يه جورايی باهاش راحتتر از اونی هستم که فکرشو می کردم . و دلم می خواد همش بهش بگم که چقدر دوستش دارم .
|
|