|
Monday, November 17, 2003
دوست عزيز و کوچولويی داشتم که دلش نمی خواست بزرگ بشه اما من بين دست هاش , امن ترين آغوش دنيا روبرای پناه گرفتن پيدا کردم و بزرگترين قلبی که از اينجا تا دريا دوست داشتن رو بلده . منو تو بغلش قايم کرد و همخونه ام شد .
همخونه ای دارم که دوست نداره بزرگ بشه, طوری که حتی طی سالهای همخانگی هم کودک وجودش دست نخورده باقی مونده , و من اين اصرارش رو برای کودک باقی موندن خيلی دوست دارم . اون امروز, دقيقا 42 روز بعد از من 30 ساله می شه .
همخونه کوچولوی من , تولدت مبارک .
|
|