|
Wednesday, February 18, 2004
سلام , خيلی وقته که اينجا ننوشتم . آخه شما جای من بوديد و بعد از 13 سال پای فارغ التحصيلی بوديد و يه همچين باربد آب آلبالوی لپ انگوری تو خونه داشتيد و سرکار ميرفتيد و ... ديگه ميومديد وبلاگ بنويسيد؟ ... نميومديد؟ خيلی زشته , مردم علاف نيستند بيان اينجا کليک الکی کنند که ! بنويسيد آقا جان . بنويسيد.
باربد را فردای روز ولنتاين ختنه کرديم . يعنی ما نکرديم , آقای دکتر زحمتش را کشيد و خلاصه پسرمان مردی شده ماشالله ديگه . منم خدا بخواد امتحاناتم تموم شد و منم ماشالله ديگه مردی شده ام واسه خودم.
آقا اين پسر ما يه مشکل بزرگ داره که هيچ دکتری هم سر ازش در نمياره . الان 70 روزش شده ولی هنوز يه شوت ساده بلد نيست به توپ بزنه . خيلی نگرانشم . به اين دکترا که اميدی نيست . بايد ببرم سفارت برزيل نشونش بدم بلکه خوب شه .
راستی شما انتخابات را چکار ميکنيد؟ .... دمتون گرم , خيلی خوب کاری ميکنيد . درستش هم همينه . در مورد خودم که فکر ميکنم ما پدر مادرها بايد کاری را بکنيم که بچه هايمان ميکنند . بالاخره اينا نسل جديدن و از ما قديميا بيشتر سرشون ميشه , بنابراين من در انتخابات به ليست منتخب باربد رای داده و آراء خود را به همان صندوقی که او روز جمعه ميريزد ميريزم . قربون شما
|
|