|
Saturday, April 17, 2004
يه هفته ای می شه که باربد ما غلت می زنه . دو روز بعد از پايان 4 ماهگی شروع کرد . الان اينقدر سريع اينکار رو می کنه که برای مثال همين يک ساعت پيش بود که گذاشتمش روی زمين رفتم آشپزخانه زير غذا رو کم کنم وقتی برگشتم کاملا برگشته بود روی شکمش و داشت غر ميزد. يه ساعاتی از روز اخلاق درست و حسابی نداره و غری می زنه ها ! ... همش فکر می کنيم اين غر غر ها و بد اخلاقی ها بايد به دندون در آوردنش ربط داشته باشه از وقتی بيدار می شه مثل راديو از خودش صدا در می ياره ... خلاصه که چند وقتيه بهش می گيم راديو باربد ! ...
باربد علاوه بر ماها , اتاق خودش و خونه مون رو می شناسه ... فکر می کنم حتی خونه مادرم رو هم می شناسه . توی اين دو هفته گذشته که باهاش چند تايی مهمونی دوستانه رفتيم , متوجه اين مسئله شديم . باربد روی تخت خودش خيلی آروم از خواب بيدار می شه , مگر اينکه گرسنه باشه , تازه در اين صورت هم خيلی کولی بازی در نمی ياره ... اما توی يه فضای غريبه مخصوصا وقتی توی اتاقی تنها گذاشته باشيمش , به محض بيدار شدن می زنه زير گريه .
دلم می خواد زودتر بتونه بشينه ... فکر می کنم اگه بتونه بدون کمک و تکيه دادن بشينه, کلی می تونه خودش سر خودش رو گرم کنه .
|
|