|
Tuesday, July 27, 2004
يه بطری جين با ليبل آبی فکر می کنم يه چيزی حدود يک سال و نيمه که توی ظرفشويی خونه ما کنار سبد اسکاچ و سيم ظرفشويی منتظر شسته شدنه . مطمئنم که يک سال و نيمه چون حتما قبل از بارداری من خالی شده . آخرين باری که خالی شده توش جين نبوده يه چيزی بوده که برای شسته شدن به شيشه شور احتياج داشته . و نکته همين جاست يک سال و نيمه که می خوام شيشه شور بخرم !!! اين شيشه سه تا خونه تکونی اساسی رو پشت سر گذاشته بدون اينکه شسته بشه . البته دورغ نگفته باشم برای اينکه توش تبديل به يه زيستگاه طبيعی نشه هر ازگاهی يه آبی توش می گردونم و می ذارمش همون جا ... اين روزها خيلی به تنبلی ام فکر می کنم و اينکه چطوری بايد از شرش خلاص شد ! خيلی به اين بطری فکر می کردم و اينکه يعنی چی که يک سال و نيمه که خريدن يک شيشه شور به تعويق می افته... می خواستم حتما در باره اش اينجا بنويسم به جمله شروع خيلی فکر می کردم قبول کنيد خيلی مهمه يه بطری جين با ليبل آبی رو چطور معرفی کنيد که تاثير گذار باشه ... خلاصه خيلی اتفاقی امروزبعد از کلاسم توی يه مرکز خريد دنبال يه تزئيناتی می گشتم تا کاری رو سفارش بدم که سر از يکی از اين مغازه ها در آوردم که همه چی می فروشن . شعله پخش کن و صافی راه آب و اسفند دود کن وخاک انداز حلبی , ميخ در سايزهای مختلف , گوشت کوب ... و البته شيشه شور ! و بالاخره من اون شيشه شور رويايی رو به مبلغ 200 تومان خريدم . حالا هر وقت شستمش خبرش رو بهتون می دم .
می خواهين بدونين من آلوچه خانوم در زندگی چقدر کار اين ريختی دارم که سراغش نرفتم ... درسم سال 72 تموم شده پايان طرحم رو هم سال 74 گرفتم اما هنوز دنبال مدرکم نرفتم . اين که چيزی نيست تقويم توی کيفم هنوز مال سال 81 هستش !!!! برای کم شدن آبروريزی قسمت تقويمش رو ريختم دور و دفتر چه تلفن چهل تيکه اش رو نگه داشتم که قراره از نيمه های سال 82 به دفتر چه تلفن جديد منتقل بشه ! ... پائيز سال 81 درگير درمان دندانی بودم که در مرحله ثابت شدن پايه که گويا بهش می گن پست به خاطر بارداری قبلی ام متوقف شد! و هنوز همون ريختی مونده !! خيلی وقتها سعی می کنم مدلی نخندم که دندان طلايی ام ديده بشه .... و ... و ... و بازم بگم ؟!
* پی نوشت : نگران باربد نباشيد , هنوز کپک نزده قول هم می دم که نزنه !
|
|