|
Monday, October 04, 2004
امشب شب تولد منه ! يعنی فردا 14 مهر ماه خورشيدی مطابق با ورهرام روز( بيستم ) مهر تقويم ايران باستان ( سر فرصت براتون در مورد اين تقويم توضيح می دم ). يه چند سالی هستش که ديگه مهمون دعوت نمی کنم , شب تولدم و همينطور شب تولد آقای همخونه شام می پزم هرکی که يادشه و اين امکان رو داره که اين همه راه رو بکوبه و بياد اينجا, می ياد شبی رو دور هم مي گذرونيم و خوش می گذرونيم . پارسال هم همين کار رو کردم ولی گويا دوستان ملاحظه حاملگی من رو کردند نخواستند منو توی زحمت بندازند! بنابراين تقريبا 5-6 نفری بيشتر نبوديم . امسال هم که تا اين لحظه از امروز کسی هنوز بهم زنگ نزده , باهام چک کنه که برنامه ام چيه ! ( و البته من دارم شام می پزم و ميز و می چينم , بشقاب ها يک طرف و گيلاس های طرف ديگه !) خلاصه گويا دوستان خيلی نگران توی زحمت افتادن من هستند . به هر حال همه اينها رو گفتم که بگم می خوام اينجا با دوستای دور از وطنم , به ياد تمام اون مهمونی های تکراری, آدمهای تکراری, آهنگهای تکرای , مستی های تکراری , سوتی های تکراری ... حسهايی رو که نمی دونم چراديگه تکرار نمی شن رو زنده کنم . نگار , مريم , اميد , فيروزه , هومن , سرور و مرجان يه همچين شبهايی جاتون به شدت خاليه . اين آهنگ رو که يادتونه .... ؟
|
|