|
Thursday, March 03, 2005
در حالی که هيچکدوم از فيلم های کانديد اسکار رو هنوز نديديم با هيجان فراوان به تماشای اسکار امسال نشستيم . يعنی قرار شد بشينيم ببينيم . و از اونجايي که طبق يک اصل نانوشته به عنوان يک رشتی راستين هر وقت قراره يه کاری بکنيم مهمترين مسئله اينه که چی بخوريم؟ کاملا يک دفعه و خود جوش برای اولين بار تصميم گرفتم حليم بپزم . يه طرز پخت فرضی در نظر گرفتم و از صبح روز قبلش گندم رو خيسوندم . نمی دونستم گندم و گوشت رو بايد جدا بپزم يا باهم ؟ نمی دونستم می شه توی گوشتی که دارم می پزم پياز بريزم يا نه ؟ اون وقت شب فقط به ذهنم رسيد که می شه از اينترنت دستور پخت صحيح رو پيدا کرد که تيرمون به سنگ خورد تمام جستجوهای ما به حليم بادمجون ختم شد . خلاصه اگه دستور پخت حليم رو بلدين صواب کنيد و به محتوای فارسی وب اضافه اش کنيد . حليم ما چطور شد ؟ يه چيزی در حد همون مراسم اسکار . به نظر من نسبت به پارسال خيلی يخ بود. من حالم از اين دختره کيت بلانشت به هم می خوره . عين آلويی می مونه 24 ساعته خيسوندی رنگش دويده توی آب يه چيز بی شکلِ بی رنگ و رخ باقی مونده .
صبح وقتی تلويزيون رو خاموش می کردم و رفتم که بخوابم , فکر می کردم راستی چرا ياد کله پاچه نبودم ؟ ... سال ديگه انشاالله .
|
|