|
Thursday, March 10, 2005
اين پست پايينی رو ديشب نتونستم پابليش کنم . يعنی می خواستم يه آهنگ از زيبا شيرازی هم باهاش آپ لود کنم که موفق نمی شدم . البته آقای همخونه وقتی فهميدند گفتند که اينجا يا جای ايشونه يا جای خانوم زيبا شيرازی و اين در حالی بود که سايت مربوطه کماکان ارور می داد . وسطهای بازی بارسلون - چلسی شروع کرديم واسه هم کری خوندن که نمی دونم چرا يه دفه جو مربوطه اينجانب رو گرفت و گفتم اگه بارسلون صعود نکرد من هم اون آهنگ رو آپ لود نمی کنم که متاسفانه همينطور هم شد و من هم سر قولم موندم . البته اينجانب آلوچه خانوم چلسی رو هم دوست می دارم اما خب به هزار يک دليل بارسلون رو دوست تر می دارم که يکی از مهمترينهاش مربی شونه که منو ياد اون مثلت دوست داشتنی هلند 88 می اندازه ... چی داشتم می گفتم ؟ ... آهان
وبلاگ ها رو که نگاه می کنم می بينم بيشتريشون در باره اين روز نوشتن ... بعضی هاشون به زبون ساده منظورشون رو فهموندن ... بعضی هاشون تا جايی که می تونستند به جمعيت غير مونث دنيا تاختند . نمی دونم چطوری بگم . به نظرم نگاهی درستی در اين باره وجود نداره . در حالی که کاملا قبول دارم که حقوق انسانی زن ها به هزار و يک دليل محترم شمرده نمی شه , با عرف حاکم هم خيلی مشکل دارم ... ولی با اين ريختی جيغ کشيدن هم مخالفم . چون در حد جيغ باقی می مونه ... سواد من اصلا در حدی نيست که درباره اين مسئله با معيارهای جهانی اظهار نظر کنم ولی چيزی که من دور و برم خودم بين همين زن های هم سن و سال خودم يه کم کوچيک تر يه کم بزرگتر می بينم اينه که کسانی که خيلی می نالند دقيقا اونهايی هستند که حقوق مدرن زنانه دنيای امروز رو برای خودشون می خوان در حالی که همه اون وظايف سنتی ای رو که برای مرد ها تعريف شده براشون قائل می شن ... خب اين دو تا با هم نمی خونه ... شايد بخاطر همينه که هيچوقت لحن زنانی که به عنوان نماينده ما ها ميکروفون دستشون گرفتند رو دوست نداشتم ... خيلی وقتها بيشتر از اونکه تاثير گذار باشه لج درار به نظر می رسه ... شما ها چی فکر می کنيد؟
***
شما ها خونه تکونی رو شروع کردين ؟ من تا همين پريروز شديدا درگير يه کاری بودم . از پريشب تا حالا که سرم قدری خلوت شده, شب که می شه تصميم می گيرم صبح وقتی هنوز باربد بيدار نشده کار کنم و صبح ها که نمی تونم قيد خوابيدن رو بزنم تصميم می گيرم شبها وقتی باربد خوابيد تا هر ساعتی که قدرتشو داشتم به کارهام برسم ... خونه مون هم عميقا کثيفه . خلاصه که خدا خودش به خير بگذرونه ... قول می دم در اسرع وقت يه کاريش بکنم , ... راستی از کارهايی که همش قول می دادم در اسرع وقت يه کاريشون بکنم يکی از مهمترين هاش رو انجام دادم و کلک 5 کيلو اضافه وزن باقی مونده از بارداری رو کندم . البته معنی اين جمله اصلا اين نيست که من الان کاملا شبيه دو سال پيش اين موقع هستم . تفاوتهايی وجود داره که برگردوندنش به حالت قبلی هنوز کار داره ...
|
|