|
Monday, July 11, 2005
نوشی... نوشی .... نوشی
به نظر من هيچ مادری صرف مادر بودن و هيچ پدری صرف پدر بودن حق بيشتری برای حضانت بچه ها
ندارند . در هر مورد خاصی بايد ديد چی به نفع بچه ها است حالا اينکه چه مرجعی با در نظر گرفتن چه فاکتورهايی اينو تشخيص می ده, بماند... ولی در مورد نوشی ...
نوشی توی کامنت * اين اين مطلب وقتی که باربد دنيا اومده بود نوشته که وقت تولد دخترش تنها بوده ... مجسم کنيد يه زائوی تنها با يه نوزاد و يه بچه دوسال و دو ماهه ... ماها تا الآن هميشه شنونده حرف های نوشی بوديم ... می دونم بايد حرفهای اون طرف رو هم شنيد . من اون آقا رو نمی شناسم تا حالا هم پای حرفهاش ننشستم ولی به عنوان زنی که يک بار اين مراحل رو تجربه کرده و به لطف مردی همراه حتی لحظه ای احساس تنهايی نکرده اينو می دونم که حتی اگه قسمت عاطفی ماجرا رو سوسول بازی فرض کنيم چقدر آدم به کمک فيزيکی کسی احتياج داره . و نوشی اين رو تنهايي از سر گذرونده ... و اون آقا که اين ريختی پدر شده ... به هر دليلی حق نداره ... حق نداره, نوشی رو نديده بگيره به حساب نياره و بی خبر بذاره ... اون آقا که اين ريختی پدر شده ... خيلی زشته که حالا اون بچه رو وسيله تسويه حساب قرار داده ... جفتشون زير هفت سال دارند و طبق قانون بايد پيش مادر باشند . کار زشت اون آقا حتی با قوانين مزحرف دادگاههای ما, همين الآن جرم محسوب می شه ...
چه کار می شه کرد ؟!!!!! چرا ما ها جز آپ لود کردن يه پست کاری ازمون بر نمی ياد ؟؟؟؟!!!!!!!!
*******************************************
دوستان خيلی ممنون من و پيشنهادم رو درپست پايينی اينهمه تحويل گرفتيد ! يه جاهايی آدم حاليش می شه که حرفش چقدر برو داره و تاثير گذاره . جدای اينکه اينجانب طی استقبال شايانی که از اين پيشنهاد شد وزن خودم دستم اومد ... ( شوخی می کنم به دل نگيريد ) خوشحال شدم وقتی متوجه شدم
بقيه زودتر ازمن دست به کار شدند و تا حد زيادی موفق تر هم عمل کردند و همينطور اين يکی
لوگويی که به ستون سمت راست صفحه اضافه شده از وبلاگ حنيف مزروعی برداشتم .
* پی نوشت : کامنت نوشی با فونت ديگری نوشته شده کامنت اون پست رو به يونيکد برگردونيد .
** بازم پی نوشت : آقايی که نمی شناسيمتون , يه نگاهی به اينجا بندازين .
***بازم بازم پي نوشت : توی قسمت اول اين پست کلمه تسويه حساب رو اولش تصويه حساب تايپ کردم بعد هی نگاهش کردم به نظرم اومد يه جای کار می لنگه بعد کردمش تصفيه حساب و در واقع يه غلط املايی رو تبديل به يک غلط معنايی کردم . بازم به نظرم درست نمی اومد و باخودم اينطور توجيه کردم که آدمها حسابهاشون رو با هم صاف می کنند پس اين درسته تا . آقای خط کش بدست مراقب زبان فارسی وبلاگستان که اينجانب ارادت خاصی نسبت بهشون دارم اومدن و غلط گيری کردند . باور می کنيد اصلا کله ام کار نمی کرد و گرنه ديگه اينقدر بی سواد نيستم
|
|