من رسما قلبم داره می ياد توی دهنم , تازه حالم خيلی بهتر از آقای همخونه است . يعنی می شه ؟ ديشب بابام زنگ زدو خبر داد دروازبان اصلی مکزيک که برای شرکت در مراسم خاکسپاری پدرش رفته بود زودتر از موعد برگشته و گفته که بازی میکنم روح پدرم در ورزشگاه است و من و بابام در حالی که صميمانه ترين و خودمونی ترين احساساتمون رو خدمت روح پدر مرحوم ايشون ابراز کرديم بسيار خشنود گشتيم ازدرک اين نکته که ايشان به روح اعتقاد دارند ....
غر نزنيد اين چه وضع نوشتنه؟! ... قاطی ام ... در راستای اينکه در هر مناسبت و رخدادی يکی از مهمترين سوال هایي که در اين منزل همخانگی بايد براش جوابی پيدا کنيم اينه که چی بخوريم که بيشتر خوش بگذره, امروز ناهار کته کباب رشتی داريم ... مهمون ما باشين خوشحالمون می کنيد ... جدی از برو بچ هر کی که اين يادداشت رو میخونه و می تونه بياد تا اينجا بياد فوتبال رو با هم ببينم .