Saturday, November 18, 2006
من بدین گونه نمی خواهم مرگ
من بدین گونه نمی خواهم زیست
من نمی خواهم این تلخ درنگ
من نمی خواهم خاموش گریست
میتوان چون دگران
ناله ای کرد و در این وادی خفت
میتوان داشت از این خفتن امید حیات
میتوان رفت ولی چون مردان
میتوان مرد و به لب هیچ نگفت
میخزم بر تن این شیب و فراز
کاش پا داشت توانایی من
کاش با قامت آراسته میرفتم پیش
کاش میرفتم میرفتم من
سیاوش کسرایی- خرداد 1335
میشناسیدش دیگر؟ بعد از 12 سال غربت , 1374 در وین مرد. تازه مردک ضد انقلاب هم بود. شعرهایش را شنیده اید: آری آری زندگی زیباست....ژاله خون شد. خون جنون شد.....ای سرود آوران سپیده . ای شهیدان در خون تپیده...... والا پیام دار.محمد.... این ها همه مال اوست.
مرگ حق است . مرگ تنها حق ترانه است اینجا. کجا بودیم وقتی او مرد؟