Saturday, December 16, 2006
غروب دیروز رفتیم رای دادیم به همین لیست کنار صفحه . فقط به جای الهه راستگو به پری سيما مایل افشار رای دادیم . شعبه حسابی شلوغ بود . شناسنامه ها رو میگرفتند برای هر کدوم سه تا برگ رای صادر میکردند . اول رفتم به زبون خوش گفتم " آقا فقط شوراها !" گفت " خانوم ضربدر بزن روی بقيه خالی بنداز" گفتم "آقا برگه خالی نمی خوام بندازم به شناسنامه ام هم مهر نزن فقط شوراها !" گفت " اسمتو بگو چشم !" گقتم " داری همین الان به شناسنامه من مهر دوم رو می زنی !" گفت " ببخشید توی اين ازدحام نمی شه !" آخرش عصبانی شدم گفتم " آقا عين گوسفند شناسنامه مردم رو گرفتین دارین همینطور برگه صادر میکنید اگه ازشون بپرسين این ازدحام هم کنترل می شه ! هم من می دونم چی میخوام هم شما می دونی منظورم چیه!" آخر دید کوتاه نمی یام صدام هم بلند شده بود روی اون يکی مهر رو خط خطی کردو به من فقط برگه شوراهارو داد همينطور به خواهرم و یه آقای دیگه ! آقای همخونه هم اونور بحث می کرد که فقط شوراها آقا می گفت " نمی شه که همش اینطوری !!" آقای همخونه هم عصبانی شدند که" آقا مگه میوه فروشيه که درهم باشه ! شما موظفی که فقط برگه ای رو که میخوام برام صادر کنی ." که طرف حسابی کم آورد و همون یک برگه رو صادر کرد . خلاصه فکر کنم موفق شدیم حسابی اعصابشون رو داغون کنیم - دو نقطه دی - از روی لیست که همراه ما بود چند نفری رونویسی کردند . ولی مردم عموما لیست همراهشون نبود می دیدم که دارند توی لیستهای نصب شده به دیوار می گردند ! قدری نگرانم ولی اون شلوغی و ازدحام مایه دلگرمی بود ! پدرو مادرم هم دیرتر رفته بودند می گفتند شعبه دیگه همين شهرک ما حسابی شلوغ بود بهشون سه تا برگه دادند که اونها هم بادقت خانه های دوتای دیگه رو خط خطی کردند و شوراهارو از روی لیست رونویسی کردند .
البته خبرهای زیبا و رعنا طبق معمول در راهند ولی به نظر من مانور بدی نبود . اينکه مردم حس کردند که بايد بیان ! شاید بشه سر فرصت به این حضور جهت داد .
راستی روی لیست کاندیداهای کنار صفحه که کلیک کنید به شهر فردا می رسيد و می تونید آخرین خبرهای انتخابات دیروز رو بگیرین .