Wednesday, December 27, 2006
سلام. روشن کنید بلندگو را!چند خط از ناپیرمرد نیشابوری عزیز با صدای خودش به جگر سوخته مردی که پنجم ماه پیش پرکشید و پایدار شد. فراموشش نکنیم.
چقدر تنبیه بدیه اینجا ننوشتن. جونم پاره شد. ببخشید این همه شل کن سفت کن رو.
من بدجوری خوبم . یک آقای هم خونه درست و حسابی .شعرها تموم شد، فرستادمش برای خورشید. حتی اگه بسوزه دیگه عیب نداره. با هیچ کس دیگه قهر نیستم، بد اخلاق نیستم، 8 ساعت نه ولی 6 ساعت کار می کنم، از فردا از نوشتن وبلاگ قبل از دویدن خرکی معذورم، حتی شما، خدایی سر باربد داد نزدم( کره خر خیلی تخس شده)، آلوچه خانوم خودش بگه اذیتش می کنم یا نه. اما کتاب. میشه چاپش کرد. اما پخش نه. یعنی کتاب بدون کتاب فروشی. اما میشه چاپش کرد و دست به دست یا توی فروشگاههای فروش نرم افزار توزیعش کرد. چکار کنم؟ بذارم رو اینترنت یا چاپش کنم؟ بهم بگین. اگه بخوام چاپش کنم فقط اینجا رو برای تبلیغش دارم. اونایی که خوندن بگن. راستی چهلم بابک بیات عزیز رو میاین با هم بریم؟