Sunday, December 10, 2006
حدس من درست بود . باربد سرما خورده . فین فین می کنه و صداش گرفته و احساس بيماری می کنه اما شکر خدا در مقايسه با سال گذشته چنين روزی تب نداره و اخلاقش خوبه . کارهام عقب مونده نشستم با باربد یه لیست درست کردم دادم دستش که مامی جان هر کدوم که تموم شد بهت می گم روش خط بزن . کلی از اين حرکت هيجان زده شده ! و مثل یه ديپلم افتخار لیست رو گرفته توی مشتش و میگه " زود باش آناهیتا " . هر وقت همه چی مرتب شد و لباس تولدانه اش رو تنش کردم ازش يه عکس می گيرم می ذارم و اگه اينکارو کردم بدونيد همه چی خيلی بسيار زياد اوکی پيش رفته .
برمی گردم