|
Thursday, January 25, 2007
هفت روز دیگه بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر شروع می شه ! امسال بعد از 3 سال وقفه قراره قندی مربوطه رو دودر نموده برای تماشای چند فيلم تشريف ببريم ... مهرجويی عزيز امسال حضور داره. بزرگترين مدعی هم هست گويا... علی سنتوری که کم کم به سنتوری تبديل شد ! شنيدم که فيلم تلخی است ... تلخ و شيرين هرچی که استاده می سازه امضای خودشو پاش داره به شدت منتظرم ببينم از رادان چطوره بازی گرفته ... گشيفته رو قبلا و برای اولين بار جلوی دوربين مهر جویی دیدیم "درخت گلابی" رو یادتونه که ... "ميم" دوست داشتنی !
بانوی اول سينمای ايران هم است ... رخشان بنی اعتماد با "خون بازی" . شنيدم که خيلی خوب در نيومده ! و خارج از مسابقه است در بخش جنبی ! بايد ديد ,
کيومرث پور احمد هم هست با اولين فيلم جنگی اش اتوبوس شب ! خدا کنه که خوب از آب در اومده باشه ... فيلم های اخيرش رو نديدم با سماجت کاماکان چسبيده ام به شب يلدا هنوز ديدنش دلچسبه !
ديگرانی هم هستند ... ديگرانی که عاشقان سينه چاکی هم دارند که البته به این جانب مربوط نمی باشد, يعنی بعد از يک روز کامل یک لنگ پا ايستادن توی لاله زار برای سلطان مطمئن شدم که دیگه به من ربطی نداره . ترجيح می دم صحنه هايی از سرب , گوشه هايی از دندان مار و يک تک لحظه هايی از نيم ساعت اول ضيافت رو به خاطر سپردم . تازگی ها آقای ولگرد به این نتيجه رسيدم که بهترين کارش همون " بيگانه بيا " است !
همه اينها يه طرف ... من منتظر ديدن یه فيلم ديگه ام ... اسمشو شايد هنوز نشنيدين ! منتظر ديدن اولين فيلم پوريای عزيزم هستم ! روايتهای ناتمام . بيست پنجمين جشنواره فَيلم فجر اولين فيلم يک کارگردان بيست و پنجساله دوست داشتنی رو در بخش فيلم های اول خواهد داشت ! قصه فيلم رو اندازه دو سه خطی که خودش تعريف کرده می دونم . اما پوريا رو خوب می شناسم , دنياشو , آرزوهاشو , نگاهشو ... سه تا کار کوتاه اولشو ديدم و دوست داشتم و به شدت منتظرم . منتظرم پوريا خيلی زياد منتظرم ! می دونم اينجا رو نمی خونی ... برات آرزوی موفقيت می کنم .
* بی ربط : متوجه اعلام اسامی کانديداهای اسکار امسال شدين ؟
|
|