|
Sunday, January 07, 2007
چيزهایی هم هست ! ... حساب دفعاتی که این جمله رو روی صفحه ورد تايپ کردم از دستم در رفته , هميشه يک دفعه بعدش پر از دلهره می شم ! هميشه فکر میکنم اگه بتونم نوشته ای رو که با این جمله شروع می شه ادامه بدم از شر چیزی خلاص می شم ...
اینو توی اعترافات یلدایانه یا زمستانی یادم رفت بنویسم که بزرگترین آرزوی زندگی ام در حال حاضر اینه که کاشکی می شد 7-8 ماه متوالی از زندگی ام رو در سالهای گذشته ببرم بريزم دور ... 7-8 ماهی که نمی دونم چرا از شرش خلاص نمی شم و همينطور از اثرات مزخرف ماندگاری که روی شخصيتم گذاشته ...
چیزهایی هم هست !
|
|