ترانه اولین روز انقلاب – وحدت
صدای نازنین سوخته فرهاد مهراد
شعر زنده یاد سیاوش کسرایی
موسیقی اسفندیار منفرد زاده
روزه وبلاگی را دوباره تحمل کردم. حتی در تولد فرهاد مهراد بزرگ و عزیز. یادش جاودانه که
حسرتش تمام نمی شود.
این پست را باید روز بیست و دوم بهمن می نوشتم. اما شعار دادن در این مناسبتها عادت شده. این فقط یک یادآوری است نه موافقت یا مخالفت باچیزی یا کسی.
یک ملت انقلاب کرد. درست یا غلط. با عقل یا احساس. این ملت انقلاب کرد و بها داد. عده ای بیشتر عده ای کمتر. از آن که آواره شد و رفت تا آن که سختی کشید و ماند یا آن که جوانیش را گم کرد و جنگید. اما بها دادن که می گویی همه چشمها میرود سوی رفته ها. شهدا. جوانهایی که پای حرفشان و اعتقادشان جان گذاشتند. کمی فکر کنید یادتان می آید عزا داری های پرشمار آن روزها را چشمهای بهت زده کودکانی داغ تر می کرد که یادگار قهرمان رفته بودند ....و آن کودکان امروز مردند و زن.
همه فرزندان شاهد، امروز دکتر و مهندس و نمونه نیستند که اگر هستند هم سرانگشتی از دین ما به دردشان حساب نمی شود. و همه بچه های پدر و مادر باخته در این سالهاهم فقط مجموعه بنیاد شهید نیستند. انقلابی های پرشر و شوری که بعد از انقلاب شدند ضد انقلاب و دشمن حکومت انقلاب. به باورشان کاری ندارم و اگر اصرار دارید می گویم باور و نگاه و منطقشان را قبول نداشتم و ندارم. گرچه آنها هم پای عقیده شان تا پای جان رفتند. اما برای فرزندانشان به جای داغ و غرور فقط داغ ماند و سکوت. آن بچه ها بین ما بزرگ شدند و کسی نفهمید پدرو مادرشان چگونه رفت؟ چرا از همه دوری می کنند؟ چرا و چرا و چرا؟ رگ گردنی نشوید . موضوع شهید جبهه و تیرباران شده زندان را یک کاسه کردن نیست که اگر هم باشد توهینی به هیچ یک نیست. اصلا حرف آن روزها نیست. حرف امروز است .چند نفر از خون داده های آن سالها چه شهید انقلاب و چه رفیق زنده یاد از فرزندشان پرسیدند حاضری یا نه؟ چند نفر ازخودشان پرسیدند حق دارم نباشم یا نه؟ و ما چند بار از خودمان پرسیدیم تکلیف این بچه ها چیست؟ که گناه پدرانشان را نشمریم و اگر میشمریم به پای بچه هایشان ننویسیم. بچه هایی که تاوان داده اند پیش از آن که بدانند چرا. بچه های دیروزکه امروز بزرگ شده اند. برادر می خواهند و خواهر و همدم و دوست و بزرگتر. وقتی پدر دارید و عاشق می شوید دست خودتان است شریک رازتان باشد یا نباشد. اما وقتی ندارید و عاشق می شوید شک نکنید حسرت گریبان رها نمی کند. حق نداشتیم از یتیمان انقلاب غافل شویم وشدیم. فرزند شهید و فرزند اعدامی از من و تو یک پدر یا یک مادر طلبکارند. بیا با رفاقت دین مان را کم کنیم نه ترحم. این ربطی به هیچ درست و غلطی و هیچ اختلاف عقیده و سلیقه ای ندارد.