Wednesday, February 14, 2007
ولنتاین در این منزل همخانگی معمولا جدی گرفته نمی شه , شايد به خاطر اینه که ما به فاصله کمتر از بيست روز یک چهارده اسفند برای خودمان داريم که خیلی هم دوستش داريم . به هر حال سه سالی می شه فردای ولنتاين روز خاصتری است چرا که پسرکمون رو فردای ولنتاين به تيغ آقای دکتر سپرديم تا اون عمل شنيع رو که به قولی قدمی اساسی در پروسه مرد شدن است در حالی
که همش دو ماه و شش روزش بود برداره ...
امروز صبح آقای همخونه در حال بيرون رفتن فرمودند راستی هپی ولنتاين ما گفتيم پس بوس عشقولانه اش کو ؟ ایشون بعد از بوس عشقولانه فرمودند که این یه بوس همينجوری بود به ولنتاين ربطی نداشت ! بعد باربد اومد دم در که پس بوس من کو ؟
سوار ماشين که می شدند از پنجره آشپزخانه با صدایی که از فاصله چهار طبقه شنیده بشه ایشون رو به خریدن یک بسته قهوه اسپرسوی لاوازا به عنوان ولنتاينانه رهنمون شدم تا ببنيم چی میشه .
***
اعترافات صادقانه آلوچه بانوی گیلانی:
اگه از من تا مثلا دو ماه یا یک ماه و نيم پيش می پرسيدی ساوری کیجا رو می خونی یا نه ؟ می گفتم خیلی وقته میخونم ولی نمی دونم خوشم می ياد یا نه ؟ ! واقعا اینطوری بود ... اصلا نمی تونستم حدس بزنم پشت وبلاگ ساروی کیجا کی نشسته اطلاعات اوليه ای که این تصوير رو می ساخت ساروی بودن نویسنده بود که خوب طبیعتا برای اینجانب آلوچه بانوی گیلانی همچين هم جالب نبود !!!! ولی خب البته کل اون روزمره ای که وبلاگ می شد نمی تونست به آدم ناخوشآيندی مربوط باشه این دیگه بديهی بود ... خلاصه ! اصلا نفهميدم يوهو چی شد؟ از اعترافات يلدايی و دعواسر دو استان همسايه گیلان مازنداران بود یا از گیری که من بدون اینکه ایشون رو دیده باشم هميشه بهشون می دم و خلاصه یک دفعه اتفاق افتاد فکر می کنم 5 شنبه پيش صبح با هم صحبت کرديم فرا شبش خونه شون بوديم از 9 شب تا 4 صبح ! تازه هی دلمون نمی اومد که بيآئیم بیرون ... باربد و یسنا کلی با هم آتيش سوزوندند , از يه جايی به بعد آقای همخونه و قهرمان اون خونه هم سر درد ودلشون باز شد طوری که ما محل مذاکراتمون رو به میز آشپزخانه انتقال داديم . خلاصه که خیلی جالب بود و خوش گذشت ... دیدن يک خونه ديگه که قوانين نانوشته اش شباهتهای زيادی به خونه خودت داره مايه دلگرميه !
***
یکی دوتا از سيمرغهای اهدا شده منو خیلی خوشحال کرد يکی از مهترين هاش دیده شدن بازی نقش
"شاهو" در فیلم " پابرهنه در بهشت " بود .
برنده سيمرغ بهترین بازيگر نقش مکمل مرد آقای افشين هاشمی بودند بخاطر بازی خیره کننده شون توی "پابرهنه در بهشت " ... انصافا بازیشون فوق العاده بود اصلا بازی های اون فیلم خوب بود ولی ایشون واقعایه پله بالاتر از بقيه بودند . امروز از طریق این نوشته . فهميدم جاهای دیگه ای هم دیدیمشون .