رفیق شفیق قدیمی، آلوچه بانو جان!
نشد این آخر عمری ما رو ولنتاین زده نکنی دیگه؟ یه عمر با عزت و احترام این روز عزیز رو هیچی خودمون حساب نکردیم که آخرش به صرف ترازو و اسپرسو و مسواک برای کلهم اجمعین این منزل خوار و خفیفمون کنی؟ باشه . ولنتاینکم الله !
بهانه ای برای ابراز عشق بسیار هم نیکوست. خود ما جوان که بودیم به قاعده دو تا طویله عروسک حیوون بینمون تبادل شده بدون این که بدونیم نمنه ولنتاین! عروسکهای گرامی هم کلهم اجمعین در اطاق خودمونه. باربدم به پس کله باباش می خنده بخواد بهشون دست بزنه. اما یه روز این جوری برای مسابقه خرید و پوز زنی یا ارائه امکانات یا محدودیتهای جنس مخالف رو خوب دوست ندارم. یه ضد حالم دارم که باشه واسه فردا. بیشتر مناسبتی رو می پسندم که خونم رو به جوش بیاره . مثل 14 اسفند یا عید یا تولد که حسش همیشه چند روز قبل از خودش مستت می کنه. اما با بهانه یا بی بهانه دوستت دارم همخونه، هر جور که باشم، هر جور که باشی، هر جا که باشیم. این که دقیقاً چقدردوستت دارم رو ابوی و والده و زندگی میدونن و هر کس و هر چیزی که بین من و تو وایساده و تصویرت رو برفکی کرده و نتیجه اش رو دیده. میدونم اینا رو بجای این جا میشد زیر گوشتم بگم. اما ما که با این کتاب آلوچه خانوم رسماً کل زندگیمونو در ملاً عام استریپ تیز کردیم ، اینم روش!
ولنتاین خوبه اگه به بهانه اش بشینی و یه فیلم عاشقانه ببینی. فیلم عاشقانه شما کدومه راستی؟ و آهنگ عاشقانه تون؟ میشه مثل اعترافات یلدایی واگیر دارش کنیم اصلاً. من اگه روزی روزگاری درآمریکا و هامون و چنان دل کندم از دنیا رو بی خیال شم و برم سراغ عاشقانه.... آهنگ که شک نکن نماز فریدون فروغیه. برای هردومون گمونم. نه آنا؟و فیلم .... پلهای مدیسن کانتی. که یادت بیاد عشق چند روزم بسشه تا زخمشو بزنه و آلوچه خانومم دوباره اشکش امشب دربیاد...اما ته دلم رو بپرسی میگم آخرین تانگو در پاریس. این به نظرم همه عشقه. آخرش . ته لیوانه. تلخ و گس. جرعه آخر. نظر جنابعالی چیه؟ خجالت نکش بگو...
پی نوشت: سپاس قلبی مرا به خاطر انتخاب فقط یک - دقت کنید : یک - گزینه صمیمانه پذیرا باشید. نخ سوزن! سبک جان عزیزم ! شما می خوای آهنگایی که حال نمی کنی رو بنویس