Monday, February 19, 2007
بابا بیخیال! ما نمی نويسيم این ريختی بهمون گیرمیدن . راستی جناب چون سوال کرده بودی اون شیشه جین با لیبل آبی کنار سبد اسکاچ و سيم ظرفشويی رو فکرمیکنم یکسالی می شه شستم . ولی اگه خیلی خوشحال می شی بهت بگم از زمستون گذشته یه پلوور باربد که اون موقع هم بزور میرفت تنش توی سبد رخت چرک منتظر شسته شدنه !!! هاها فکرشو نمی کردی نه ؟
از شوخی گذشته خوشم اومد حسابی نشستی آرشيو گردی . خلاصه که باربد را نجات دهيد
***
شما ها وقتی وبلاگ نوشنتون نمی ياد چه کار ميکنيد ؟ من ديدم بهتره در آستانه ايام الله اسکار در حالی که دارم به اين فکر میکنم که خونه تکونی رو از کجا و چه جوری شروع کنم, بشينم سه چهار تا فیلم کانديدی که دارم رو بینیم . اينطوری هم هيجان اسکار بيشتره هم ميشه قدری درموردش نوشت اول Babel رو دیدیم اونهم در ايام جشنواره خودمون . عجب آدم خلاقیه این کارگردان . توی یکی دو روز گذشته هم بازگشت - Volver و The Departed "درگذشته " فکر می کنم می شه رو دیدم ... خوب بودند انصافاهر سه تاشون . انتظار داشتم " بازگشت " روبیشتر از بقيه دوست داشته باشم ولی اگه بخوام انتخاب کنیم بین این سه تا سومی بود . فکر میکنم بهترين کار آلمادوار اولين فيلمی بود که ازش دیدم Talk to Her . خلاصه که پنه لوپه اش خوب بود قدری از نفرت ابدی اين جانب ازشون به مناسبت بازی زيباشون در همين فيلم کاسته شد . امشب هم خانوادگی شایدبه دیدن Happy Feet
بشينیم .
خيلی بسيار زياد از جناب اسکورسيسی بابت سکانس پايانی فيلم ممنونم وگرنه ممکن بود خودم دست به اسلحه بشم اينقدر که عصبانی بودم ... چقدر دی کاپريو خوب بود ولی بخاطر این فيلم کانديد نيست, سال گذشته توی هوانورد هم خيلی خوب بود .
فيلم که تموم شد به آقای همخونه میگم " فکر کنم کميایی فکر میکنه داره ادای اسکورسيسی رو
در مياره ... " آقا همخونه فرمودند " شک نکن که اون فکر میکنه خود سرجيولئونه است و
فکر میکنه که اسکورسيسی داره ادای ايشون ( يعنی کميايی ) رو در مياره . "
من نمی دونم چرا عصبانيتم بعد از ديدن "رئيس" هنوز فروکش نکرده.
.