|
Saturday, April 07, 2007
از یک روزی در نیمه آبان 1379 که خیلی ناگهانی مجبور شدیم خانه قبلی رو خالی کنیم مستاجر این واحد 100متری در یک دستگاه آپارتمان تعاونی ساز واقع در مکانی زیر پونز نقشه تهران هستیم و به زندگی نسبتا روستایی بی سر و صدايمان می پردازيم. دلیل آشنایی ام با این بيابان بی آب و علف این بود که از سال آخر دبیرستان همین جا زندگی کرده بودم و در واقع
اینجا همسايه هتل مامان محسوب می شدیم .
در این 6 سال این شانس رو داشتیم که هی صاحب خونه عوض شد صاحبخانه اول ما رو با خونه
به بعدی فروخت و ايشان هم دو دستی ما رو تحویل صاحب خانه فعلی دادند ... ما هم ذوق زده که می تونیم به تنبلی بی حد و اندازه مان ادامه داده همزمان با کوسه های اقيانوس آرام به خواب رفته تا لنگ ظهر خرو پف کنیم و بیشتر از 5 سال متوالی از از اسباب کشی جستیم. خلاصه اوضاع به همین منوال گذشت تا ساعت 11 و 15 دقیقه ديشب که خانوم صاحبخونه زنگ زدند و فرمودند اولا آقای صاحب خونه حنجره مبارک رو جراحی کردند نمی تونند صحبت کنند و دوما خانه سازمانی مفتکی ای 15 سال ساختی که ايشان درش اقامت دارند قراره کوبیده و نوسازبشه ( !!! ) حالا آيا برای ما مقدوره تا اول تابستون تشريف ببريم يا نه ؟ ما هم گفتیم خب حالا که
شما می فرمائید حتما می توانیم .
اولش حالم بد شد ! بعد فکرکردم خب این شاید یه فرصت خوب باشه که با امکان سکونت مجدد در شهربعد از6 سال و نیم ... شاید دوباره بعد از 5 سال برم سرکار و این احساس بيهودگی که مخصوصا در دوسال گذشته روی اعصابم باله می رقصه دست از سرم بر داره بلکه منم دست از پياده روی روی اعصاب ديگر اعضای خانواده برداشتم ... شاید بشه باربد رو بذاریم مهد کودک ... شاید اصلا این همون تغییریه که مدتهاست منتظرشم و باعث یک عالمه اتفاق خوب خوب بشه ... شايد این همون اولین روز از بقیه زندگی منه که هر روز منتظرشم ... و ... و ... و .... خلاصه طی اولین جلسه خانوادگی متوجه شدیم اعضای این منزل همخانگی با همه اینها صد در صد موافق هستيم و استقبال می کنیم فقط یه مشکل کوچولو وجود داره ... پول پيشمان قابل توجه نیست اصلا و ديگه اینکه مایل به پرداخت اجازه بالایی هم نیستیم عوضش اصرار به سکونت در منطقه خاصی نداریم فقط تاحالا شرق تهران نبودیم و ترجیح می دیم که نریم و دیگه اینکه خونه دوخوابه میخواهیم چون خرت و پرت های ما و باربد دو تا اتاق مجزا لازم داره اينها اولویت های اوله در مرحله بعد هر چی بزرگتر طبيعتا بهتر! می دونم کمی رومون زياده حالا ببینم شما که اینهمه به ما لطف دارین جایی برای دو نفر و نصفی ساکنین باغ آلوچه سراغ دارین یا نه ؟ شوخی نمی کنم کاملا ماجرا جدیه . لطفا اگه جایی رو سراغ دارین خبرم کنید وبه آدرس
aloocheh@gmail.com
ای میل بزنید .
|
|