|
Wednesday, May 09, 2007
توی خیابون ناخودآگاه همش دستم سمت روسری ام میره ! توی میدون ونک آقای همخونه میگه" آناهیتا روسری ات ..." خونسردی ام رو حفظ میکنم می گم و میگم "من که چیزی ام نیست !" واقعا هم نیست آخه کی روش می شه به زن 34 ساله ای مثل من با ریخت و قیافه صاعقه زده توی خیابون های این شهر گیر بده ؟ اما ناخودآگاه از اینور خیابون که می بینمشون دستم می ره سمت روسری ام ... همش یاد حرفهای سوسن تسليمی می افتم که تمام مدت سر" شاید وقتی دیگر" یا" باشو غریبه کوچک "درست یادم نیست ! از ترس ممیزی دستش می رفته سمت روسری اش با خودم فکر میکنم این ریختی با این نگرانی حتی نمی شه توی خیابون راه رفت چه برسه به اینکه برای بیضایی بازی کنی ! جدی سوسن تسليمی چه طوری اینکارو میکرد ؟!!
***
با نيکو نظرترین لیلی موافقم . آدم دوست داره با خونسردترین لحن دنيا بگه حقتونه ولی به خودش می یاد میگه حق کی ؟ حق همسایه ام ؟ حق هم خونم ؟ حق هم وطنم ؟ ... با بابام در مورد انرژی هسته ای هیچوقت به تفاهم نرسيدم شاید پارسال این موقع بود وقتی که بابا میگفت حق مسلم ماست و اصلا نظر منو در مورد اینکه صلاحیتش رو نداریم قبول نمیکرد , بهش میگفتم باور کن بابا بنزین بی دردسر حق مسلم تر ماست ! ... دیروز ظهر روزنامه دستش بود با عصبانيت هرچه تمامتر در مورد بنزین دو نرخی حرف میزد گفتم " نوش جونت باباجون ماشینت رو با انرژی هسته ای روشن کن من که از اول ماشين نداشتم !"
اگر اخبار رو دنبال کنید به خوبی می تونید این مسیر رو دنبال کنید همه اون چیزهایی که
جماعت رو در خرداد 84 ازشون می ترسونیدم و باورشون نمی شد که عملی بشه خیلی ظریف و آروم آروم بعد ازطی شدن یک پروسه تقریبا دوساله دارن شروع می شن ... این از بلبشوی نمایشگاه کتاب با کمترین عنوان کتاب جدید روانه شده به بازار ... تازه به ناشر دستور دادند که یه سری کتاب مثل کتابهای فروغ فرخزاد رو در معرض دید نذارن فروش یک سری کتاب رو هم که ممنوع اعلام کردند !!!! نمایشگاهی که با شیوه هیاتی داره اداره میشه گویا. اون از طرح مبارزه با بدحجابی . بوی نفت سر سفره ها رو که نگو! همین دیروز توی اعتماد ملی خوندم دوباره این طرح قراره اجرا بشه ! " طرح انطباق جنسیتی در مراکز درمانی " یعنی مریض های مرد رو دکتر های مرد معاینه کنند و بیماران زن هم توسط پزشکان زن معاینه کنند!!!!!!!!
|
|