|
Wednesday, May 23, 2007
به آقای همخونه میگم دارم می رم " اریکه ایرانیان" سخنرانی خاتمی ! قبل از اینکه چیزی بگه میگم فکر نمیکنم کسی کاری به کارمون داشته باشه ... با وضعیت کنونی خیابانهای شهر مشخصا برای خانومها ناامن تره و بیشتر در معرض کتک کاری هستند تا جلسه سخنرانی رئیس جمهوری سابق .
سالن اریکه پر از جمعیته ! پر از چهره ها ی سرشناس , مقامات سابق ! اما مردم عادی هم هستند مثل من ! ابراز احساسات جمعیت جالبه! کسی نيومده داد بزنه اعتراض کنه, انگاری دلخوری ها رو کنار گذاشتند . عین فامیلی که بعد از قهر و دعوای خانوادگی یه جای بی ربط همو می بینند و بدون اینکه متوجه باشند ازدیدن هم خوشحالند و ته دلشون به این فکر میکنند که "مگه ما کی رو داریم ؟ مگه ما همش چند نفریم که نخواهیم قدر همو بدونیم ؟". ... اینجاش دل آدم می گیره , ما خیلی بودیم !! ما طبق آمار دست کم بیست میلیون نفر بودیم که قدر همو ندونستیم . میخواستیم بدونیم اما نشد . گاهی نتونستيم , بیشتر نذاشتند , هر جا جمع شدیم کار رو به تشنج کشوندند ... شايد ما عقلمون نمی رسيد که به این تشنج ميدون نديم که اينطوری همه چیز از مسير اصلی اش دور می شد . به خط پايان فکر کردیم و یادمون رفت که توی اون آشفته بازار هر گامی به جلو یک پیروزی بود ...
دیروزاما , 10 سال بعد از اون روز بزرگ کسی کاری به کارمون نداشت ... غربت غریبی توی هوا موج میزد . از این غربت دلت میگرفت ... و بغضی که بالاخره بعد از دو سال سر باز کرد و اشکی که امان نمی داد ... امان نمی داد !
چرا رفتم ؟ می خواستم جمعیت اونجا "یک نفر" بیشتر باشه . دلیل خنده داریه ؟ ولی باورکنید واقعیت داره ! شايد زیادی خودمو جدی میگرم ولی من کماکان به " یک نفر" بودن خودم اعتقاد دارم .
دیگه اینکه دلم هم تنگ شده بود ... دلم خیلی تنگ شده بود . از آخرین باری که همچین جایی رفتم و خاتمی رو می دیدم 6 سال میگذشت . خرداد 80 میتینگ امجدیه . يادش بخير!
مرتبط : ده سال بعد از دو م خرداد – آرش عاشوری نيا
دوم خرداد 1376 - سيد ابراهیم نبوی .
کجا ؟ - نيک آهنگ کوثر . این شبیه حال دیروز منه !
بی ربط : سایت خبری نوروز !
لوگوش منو یاد روزنامه" نوروز" می اندازه که شماره ویژه نورزوش در آخرين روز سال آخرین شماره اش بود و بعد توقیف شد اگردرست خاطرم مونده باشه .
|
|