|
Friday, November 16, 2007
چهاردهمین شب تولدش است که با همیم ... امروز بهش میگفتم بزرگ شدی ! چهره ات هم بزرگ شده ! بعد فکر کردم راستی راستی با هم بزرگ شدیم , اولین تولد براش یک عروسک بره خوشگل گرفته بودم که روی سرش کلاه حصیری بود اسمش رو گذاشتیم "برفک" ! دیروز با باربد رفتم تا خودش شخصا کادوی خودشو برای بابائی اش بگیره خنده داره ولی یاد برفک افتادم که جایی توی نایلون عروسکهای خودمون توی انباری است احتمالا! اگه دوست دارید بدونید, برای بابائیش یک عدد تی شرت ساده طوسی رنگ گرفت یعنی من از خواستم رنگ رو انتخاب کنه گفت بابائی حتما طوسی رو از سیاه بیشتر دوست داره و بهش می یاد .
قبول کنید هر تولدی باید یک آهنگ جفنگ خوشگل داشته باشه . جفنگ خوشگل امسال ما این آهنگه ! حتی اسب چوبی رقص نابلدی مثل من هم باهاش به وجد می یاد ... می تونید پای مانیتور هاتون باهاش قر بدین و توی تولد امشبمون شرکت کنید . اگه قر تون اومد و سر حال اومدین انرژی مثبت بفرستید برای همخونه من که فردا روز تولدشه !
انصافا خیلی جفنگه ولی خوشگله قبول کنید ... فکرشو بکنید امروز این آقای همخونه ما داشت ترانه های جنتی عطایی رو جدا میکرد به این نتیجه رسیدیم که واقعا ادم وقتی سراغ یک سری از آلبوم های دهه پنجاه شمسی می ره حالش مثل ادمی می مونه که گنج پیدا کرده .... حالا فرجام بیاد این آهنگ رو اینجا ببینیه کهیر می زنه احتمالا ! تولده مگه نه ؟
* پی نوشت : قابل توجه کسانی که سوال کرده بودید . خواننده و آهنگساز صادق نجوکی بود ... از آلبوم صادق نجوکی و دوستان برداشتمش ! خانومی که انگلیسی میخونه فکرمیکنم هلن باشه ... صادق نجوکی یادتونه که ؟ هلهله ولوله ... یا مثلا اون ترانه لیلا گل گلخونه , لیلا می میخونه !
|
|