|
Wednesday, January 23, 2008
1 - پوستر عاشورایی بیشت و ششمین جشنواره فیلم فجر رونمائی شد . شما ارتباطی بین این پوستر و یک فستیوال سینمائی می بینید؟ یادش بخیر پوستر جشنواره دوازدهم بخشی از یک ساعت شماطه دار ( درسته ؟ ) بود که عقربه هاش روی عدد 12 بود ... بعد یک روزی یادم نیست درست اواخر بهمن بود یا اوائل اسفند همون سال که نگار اعترافات عاشقانه منو کنار عقربه ها بین عدد 12 و 11 یادداشت کرد ! این 14 سال کی گذشت ؟
2 - " پریدخت " رو می بینم اونهم فقط بخاطر زوج سینمائی مورد علاقه ام لیلا حاتمی و علی مصفا ... جدای از اینکه حتی بازی های این دو نفر هم به شدت روی اعصاب بیننده پاتیناژ بازی میکنه به نظر شما کاملا معلوم نیست که جناب آقای "سامان مقدم" در مکتب "مسعود کیمیایی" تلمذ نموده اند ؟!!! جدی چقدر مهمه که دستیار کی بوده باشی !
3 - به لیست اسامی کاندیداهای اسکار هشتادم که نگاه میکنم می بینم هیچکدوم از این فیلم ها رو ندیدم . جز "رتتویی "! باید بجنبیم وقتی نمونده ... حتی حضور "جرج کلونی" بین کاندیداهای نقش اول مرد نتونست حال بد منو بابت رویت "کیت بلانچت" در هر دو لیست نقش اول و نقش مکمل زن سر جاش بیاره ... نمی دونم چرا نسبت به این زن این ریختی ام ... یادتونه هری پاتر دیوانه ساز ها رو می دید چه ریختی می شد؟ ... هر جا که " کیت بلانچت " هست من انگاری شادی درونی ام پر می کشه همه جا سرد می شه ! ناخودآگاه می گم اه ... اه ... اه
4 - صبح یورونیوز رو گرفتم که بایک فروند خبر جالب برم سر کلاس ... که یه دفعه دیدم ای بابا Heath Ledger Dead at 28 ! سر صبحی حالم بدجوری گرفت بعد که اومدم خبرهای تکمیلی رو توی اینترنت چک کنم , وقتی یادم اومد توی مراسم اسکار امسال بین تصویر درگذشتگان از اسکار قبلی تا این یکی, تصویر جوانش در حالی که زیرش نوشته 2008 - 1979 , چقدر می تونه ناراحت کننده باشه, یوهویی دلم گرفت ... واقعا بعضی از خبر ها رو نباید سر صبح شنید . همین الان لری کینگ داره در این باره حرف می زنه !
5 - بر میگشتم خونه چندتایی ماشین آتشنشانی با سرعت و آژیر کشون از جلوم گذشتند ... رفتند توی نیایش ... برای یک لحظه از ذهنم گذشت "نکنه مهد باربد آتیش گرفته ؟" اومدیم جلوتر دیدیم یه پژو مچاله شده ... دقیقا مچاله من تابحال تصادف به فجیعی رو به چشم خودم ندیده بودم ...
.
.
.
13 - ! از این برف چرک یخ زده حالم به هم می خوره ! سرده سرده سرده
* پی نوشت : دلم نیومد این یکی رو قاطی غرغرهای بالا بنویسم. فردا به دیدن "افرا" می ریم !
|
|