Tuesday, February 12, 2008
دوست داشتم الان ترانه "نرسیدن"م را اینجا می گذاشتم. اما چه فایده، از آن نوشته های لنگی است که بدون موسیقی سر و ته ندار می شود و اجرای قابل شنیدنی هم ندارد:
نام شعر: نرسیدن
شاعر: ابو باربد شهرکی – قرن 14
هوس با ... تو پریدن
یه سفر تا ... نرسیدن
نذر بی تو .... پر کشیدن
...
درد رسیدن .... تیر جنونه
اسیر دست..... تو بی کمونه
...
معنی شعر:
گاهی آن قدر زندگی می کنی تا از روزگاری که می خواهی و نداری بگذری و برسی به روزهایی که داری و نمی خواهی. خوش به حال کسی که نمی فهمد هیچ چیز زیادش خوب نیست، حتی زندگی.
اگر به نظرتان بی سر و ته و بی معنی آمد، باور کنید بزرگترین آرزویم این است که جای شما باشم.