|
Saturday, December 24, 2011
خانه تکانی
قدری قالب اینجا را دست کاری کردهام . دروغ چرا! وسط ور رفتن با "اچ تی ام ال"ش نفهمیدم چه طور شد آن ستون سمت راست صفحه پرید همه چیز آمد روی سفیدی پس زمینه . خیلی هم خوشم آمد ... یعنی داشتم آن جمله را که آن بالا وول میزد گوشهی سمت راست می چسباندم که دیدم ستون سر جایش نیست . عکس باربدک را هم برداشتم . هر عکسی روی هر پستی داشتم سر جایش است اما عکس جدید دیگر نه ! عکسی که آن بالا جایگزین عکس باربد شده, پنجرهی آشپزخانهام است , یک هو به چشمم خیلی خانهی شمیران آمد آن یک تکه , عکس گرفتم و دوستش دارم خیلی!
قالب داغان است . هیچ کاریاش نمیشود کرد. خیلی خلوتش کردهام, گرچه به نظر میرسد فایدهای ندارد . هیچکدام از امکانات جدید را نمیشود رویش فعال کرد . اما به طرز بیمارگونهای بیخیالش نمیشوم. اگر بشود دست کم سردرش را بچسبانم سرِ یک قالب استاندارد این کار را میکنمها ! ولی فعلن نمیدانم چطوری ! یک وقتی این وبلاگ با این سردر عهد دقیانوسیاش یک چیزی میشود مثل مثلن ساندویچ یکتا ... حالا چه ربطی دارد که من اصلن آنجا رفته باشم یا نه . یک وقتی میروم حتمن . اما سردرش را که میبینم وقتِ رد شدن از خیابان ولیعصر , خوشم میآید , یک جور خوبی توی ذوق میزند , انگاری تسلیم نشد و خودش را به روزگاری که تغییر کرده همانطور دست نخورده تحمیل کرده !
|
|