Wednesday, April 09, 2003
تنبلی منو بابت دير به دير آپ ديت کردن اينجا ببخشيد . از شما چه پنهون ماهنوز هم در حال مهمون بازی هستيم به اضافه سنگينی بار يه عالمه عيد ديدنی نرفته . اصولا ما در محاسبات عيدديدنی بزرگترها چه از نوع چکشی و چه فرسايشی جز آخرين ها هستيم و باز از اونجايی که خونه مون دوره! رومون نمی شه بندگان خدا رو که اين همه می کوبن می يان اينجا , چکشی بفرستيم برن . ... ما رو در زمينه عيد ديدنی با اين صغر سنمون همينجوری نبينيد ! برای خودمون بزرگتر يه عالمه جوجه ايم ... که نگرانند مبادا سال نو رو به ما تبريک نگفته باشند ! و باز از اونجايی که خونه مون انرژی مثبت يا يه چيزی شبيه اين داره !! ... معمولا کسی عيدديدنی خونه ما رو از دست نمي ده ... و ما با جديت روزهای متوالی در حال چيدن بشقابها در سمت راست و گيلاسهای پايه بلند سمت چپيم !... نهايتا اين کار رو دوست دارم . ولی يه وقتهايی که از بابت رفتن به عيد ديدنی های فرسايشی کم می ياريم و فرسايشدونمون از بابت ديدن چهره های همخون که از اول عيد هی داريم می بينيشون , دچار فرسودگی مفرط می شه! به دوستامون زنگ می زنيم و ازشون می خواهيم يا دعوتمون کنند يا بيان خونمون ! ... صواب يا شايد هم ثواب داره بخدا ... خلاصه که راه دوری نمی ره !