Tuesday, September 26, 2006
من خوبم ! فکر می کنم ده روزی شده که کارهایی رو که باخودم قرار می ذارم دونه دونه انجام می دم . برای من رکورد قابل توجهی هستش ! بالاخره فهميدم که مشکل اينجاست که می خوام يک دفعه همه ماجراهای جلوی روم رو با هم حل کنم , خب معلومه نمی شه ... مثل رژيم گرفتن می مونه برای اينکه لاغر بشی و لاغر بمونی باید عادت غذايی ات رو تغيير بدی و اصلاحش کنی . بايد کيلو کيلو کم کنی و اين يک کيلو ها رو نگه داری . بايد يکی يکی کارهايی رو که بايد برای تناسب اندام بطور معمول انجام بشه به زندگی روزانه ات اضافه کنی !
به خودم منحصرا به عنوان يک آدم ! يک واحد زنده که نگاه می کنم ... از اين توده سلولی خوشم نمی ياد . از اين ماهيت عصبانی ام ! خيلی وقته همه چيز رو موکول کرده ام به بعد . بعدی که نمی دونم کی قراره برسه . يوهو ديدم پارسال هم همينطوری بودم . سال قبلش هم همينطور ! 5 سال پيش ! 15 سال پيش ... خسته شدم . حالا فکرمی کنم شايد اينطوری بشه . دارم تغيير می دم . دونه دونه, يکی يکی ... و اين تغييرات رو دونه دونه نگه میدارم . شايد اينطوری نمی دونم سال ديگه اينموقع به اين نتيجه برسم تغييری رخ داده . تغيير موندگار ! بی شکلم الان ... نمی دونم من مستقل من دقيقا چی هستش .
به خودم قبولانده بودم که سخت نگير . همينه! آدم با نسبتها و رابطه هاش تعریف می شه و وقتی خوبه که اينها رو به عنوان حقيقتی انکارنشدنی باور کنی و ياد بگيری ازشون و باهاشون لذت ببری . من الان مشکلی با اين ندارم ولی من کجام ؟ آناهيتا کجا وايستاده ! اصلا آناهيتا چی بود ؟ اصلا آناهيتا چيزی بود ؟
اگه جواب سوال آخر نه باشه هم بايد آناهيتا يه چيزی بشه . يه چيزی که مادر هم هست . همخانه و همسر هم هست . دختر و خواهر و دوست هم هست . اون يه چيزی برام دست نيافتی بود هنوز هم هست . ماهيتی شخصی !
خيلی يوهو جدی شدم ! آقای همخونه اگه از محل کارش اينها رو بخونه دوباره وحشت می کنه ... -يک پيغام شخصی : من بسيار اوکی می باشم آقای همخونه و مراتب ارادت خود را ابراز می دارم .
-
راستی به لطف دايی علی باربد - يکی از همون دوستايی که توی نقاشی خونه حسابی کمکمون کرده بود - کماکان فیلم می بینم . فکر شو بکنید صبحها ساعت 5/7 - 8 ! امروز صبح Hable con ella يا همون Talk to Her رو ديدم . محشر بود . می دونم خجالت آورده ولی اين اولين فیلمی بود که من از پدرو آلمودوار ديدم. يک عمرفقط درمورد فیلمهاش مطلب خونده بودم . بشدت مشتاق دیدن " همه چيز در باره مادرم هستم " عمو البرز برسون !