Saturday, March 20, 2021

.

لیترالی، به معنای واقعی کلمه؛ محزون، به انتظار بهاریم‌ و کسی هم کنارمان نیست!
بعدترها درباره‌ی ما در تاریخ می‌نویسند؛ از تناقض رنگ فضا و حالات درونی ترک خوردند و فرو ریختند. ما را نه استیصال کشت نه آن امید ناامید. از تناقض بین آن‌چه باید و آن‌چه در جریان است شکستیم و فرو ریختیم. از شرم ناتوانایی‌هایمان. این همه شرم نیابتی زور دارد. سنگین است. حمل وزن این بی‌وزنی کار هر کسی نیست، درباره‌اش چیزی به ما نگفته‌بودند وقتی می‌گذاشتند‌اش روی دوش‌مان.


هشتگ هزار و سی‌صد و نودونه که خاله فریده‌ام را بلعید، خط تیره، هزار و چاهارصد

No comments:

Post a Comment