Sunday, June 06, 2021

.


می‌گویم حتی یک فریم از تلویزیون مربوط به انتخابات پیش رو ندیدم و نمی‌بینم. هیچ تحلیلی نخوانده‌ام _ مناظره دیروز را هم ندیدم _ از نظرسنجی‌ها خبر ندارم، هیچ چیزش را دنبال نمی‌کنم، حتی درست و درمان نمی‌دانم بالاخره نامزدها کدامند؟ باورش نمی‌شود.  می‌گویم یک جایی بالاخره همه چیز برایت تمام می‌شود، وقت مواجهه با پوچ بودن امید. قبل‌ترش فکر می‌کردی امیدواری گاهی خواست و انتخاب است و یک وضعیت روحی نیست،  اما در یک لحظه که همه چیز به قبل و بعد از آن تقسیم می‌شود، دست می‌کشی از تقلا.  آزرده و فرسوده، ناامیدی در برت می‌گیرد. من قبلن اینجای زندگی بوده‌ام. حالا به چشمم آن امیدواری بیهوده، ترسناک‌تر و مخرب‌تر است.  
 بعد از آن آبان و بعدترش ماجرای هواپیما  برای من خیلی چیزها تمام شد، از امیدم بیزار شدم از خود امیدوارم بیزارتر. آن پرواز ناتمام  طوری متر و معیارم شده که مثلن حالا فکر می‌کنم اگر قرار باشد موشکی به هواپیمایی شلیک شود، فرقی نمی‌کند چه کسی روی آن صندلی ساختمان خیابان پاستور نشسته باشد. 
 

No comments:

Post a Comment