|
Wednesday, January 26, 2005
شنوندگان عزيز توجه فرمائيد ! شنوندگان عزيز توجه فرمائيد! طبق آخرين گزارش واصله از قرارگاه آلوچه خانوم , مايه افتخار ايران , حلقه اتصال کردستان , لرستان و گيلان , محبوب قلب جوانان و پيران , باربد خان طی عملياتی غرور آفرين , بالاخره درسن 5/13 ماهگی شاخ غول را شکسته و اقدام به راه رفتن فرمودند و اين حرکت مشت محکمی است بردهان ياوه گويانی که می پنداشتند باربد به دانشگاه هم چهاردست و پا قدم خواهد گذاشت .
در اين عمليات که درساعت 20:00 روز دوشنبه 5 بهمن 83 با رمز يا علی آغاز شد , جناب باربد بلاخره يک "علی" گفته و سه قدم راه رفتند و قال را خواباندند. لازم به ذکر است که ايشان رکورد دار10 متر چهار دست و پای با مانع در خاورميانه بوده و سه ماه است در رشته ميز نوردی و صعود از کامپيوتر از مسير صندلی , کيبورد, ميز کامپيوتر,مانيتور نيز فعال هستند, ليکن با راه رفتن حال نمی کرده اند که به مبارکی از ديروز حال می کنند . همگی خسته نباشيد.
Friday, January 21, 2005
Monday, January 17, 2005
سر کوچه کلاس زبانمون خواهر 17 ساله ام رو می بينم حس با مزه ای دارم , انگار يوهو متوجه بشی خواهر کوچولوت داره تبديل به خانوم جوانی می شه . از ديدنش کيف می کنم . يه جور خاصی مرتبه . آرايش خوشرنگ ملايمی داره که دوست دارم . دلم می خواد يکی از همکلاسی هام کنارم باشه تا بهش معرفی اش کنم . می رم سمتش يه نگاهی بهم می اندازه و منو به هم کلاسی خودش معرفی می کنه . ياد سرو وضع صاعقه زده خودم می افتم توی دلم می گم ای داد بيداد ... طفلی دختره آبروش رفت ... چند ساعت بعد وقتی با هم تلفنی حرف می زنيم بهم می گه دوستش باورش نمی شده که من يه مامان باشم و از اين چرت و پرت ها ... بهش می گم ببخشيد که سرو وضعم نامرتب بود ... با لحنی که سعی می کنه تا جايی که ممکنه طور خاصی به نظر نرسه بهم می گه حد اقل بند کتانی ات رو توی خيابون ببيند !!! ... يه کم که فکر می کنم , قبول می کنم که دوستش باور نمی شده که من يه مامان باشم . عمرا هيچ زن 31 ساله ای اون ريختی که من می رم توی خيابون از خونه بيرون نمی ياد .
***
باربد فردای همون روزی که چقولی يا شايد هم چغولی اش رو اينجا کردم به طور کاملا جدی مستقل ايستادن رو شروع کرده . مدت زمان قابل توجهی رو می تونه بايسته بدون اينکه دستشو جايی بگيره حتی سعی می کنه قدم برداره . يه وقتهايی يکی دو قدمی هم برمی داره اما زانوهاش خم می شه و با احتياط می شينه . امروز که نگاهش می کردم متوجه می شدم اگه اينقدر قرطی نبود شايد توی قدم برداشتن موفق تر اين حرفها بود چون به محض ايستادن شروع می کنه به قر دادن و اين باعث می شه که نتونه تعادلش رو حفظ کرده ... در راستای رقصيدنش بايد به عرض برسونم که مدتيه که با آهنگ شونه هاشو تکون می ده و تقريبا بندری می رقصه ... بدون اينکه که کسی يادش بده . اينو هم بگم که به شدت يه جورايی پسرونه می رقصه ... در حالی که تقريبا تمام روز درحال قر دادنه دستشو تکون نمی ده و مثل دختر ها نانای نمی کنه ... بايد براش دنبال يه کلاه مخملی و کت مشکی که راه راه باريک داشته باشه بگرديم .
***
شما ها از چه سرويس اينترنتی استفاده می کنيد ؟ من از سپنتا و افرانت استفاده می کنم که هيچکدومشون از غروب 5 شنبه تا حالا اورکات رو باز نمی کنند .
Wednesday, January 12, 2005
اين روزها به شدت وقت کم می يارم . طوری که رشته همه چيز ازدستم خارج شده بود .شتر با بارش تو اين خونه گم می شد . خلاصه با خودم قرار گذاشتم که تا دو رو برم رو مرتب نکردم حق گردگيری اين صفحه رو نداشته باشم . تا حد زيادی موفق شدم . تقريبا خونه مون دوباره قابل سکونت شد . دارم در عمل کردن به قول هايی که به خودم می دم کمی تا قسمتی موفق می شم حالا بهتون قول می دم زود به زود آپ ديت کنم ... يه قول راستکی آلوچه ای ...
***
پسرک شيطون شده . و پرسرو صدا . صداهای عجيب و غريبی از خودش در می ياره . به زبون خودش باهامون حرف می زنه وقتی بهش می گيم يک با يه مکث کوتاه می گه دو ... وقتی آقای همخونه زنگ می زنه چهار دست و پا خودشو می رسونه دم در ورودی و می گه بابا ... گوشی تلفن رو بر می داره و می گه اوووو . که يعنی الو ... امشب برای اولين بار فوت کردن رو ياد گرفت يعنی توی سوتی که به گردنش آويزون کردم فوت کردو صداش رو در آورد . يه دندون ديگه هم در آورده ولی راه رفتن رو به کل فراموش کنيد . باربد راه نمی ره . بهش اصرار نکنيد ... فکر می کنم از يک ماه پيش تا حالا پيشرفت جندانی در اين زمينه نکرده . هر از گاهی بدون اينکه جايی رو بگيره می ايسته ... همين .
***
راستی دعوتنامه جی ميل نمی خواهيد؟ به من و باربد اي ميل بزنيد .
aloocheh@gmail.com
barbodc@gmail.com
Thursday, January 06, 2005
سلام . اونهايی که آقای همخونه رو ميشناسند ميدونند که ناف من رو با کامپيوتر بريده اند. تقريبا 18 ساله که همه رقم با هم حال کرده ايم و از Commodore 64 رحمت الله عليه تا CPU Centrino حفظه الله را زيارت کرده ام و خلاصه که زندگی بصرف نون و کامپيوتر سپری شده: معلمی کامپيوتر در مدارس , برنامه نويسی , اسمبل کردن سيستم , CD فروشی , تعميرات , مسئوليت کامپيوتر موسسات , مدير سايت , فروشندگی قطعات و امروز هم که Gamenet تشريف داريم ( که خود وبلاگی ميطلبد باصفا و در اين مقال نميگنجد). اما امروز فهميدم که همه اينها يعنی زرشک ! کشک ! زکی ! من کجا و علم رايانه کجا !
بله , قضيه از اين قرار است که خواهر کوچک آلوچه خانوم فردا امتحان مبانی علم رايانه داشتند و لذا آمده بودند از فضای رايانه انگيز منزل ما خوشه ای بچينند . راستش کتاب کامپيوتر سال سوم دبيرستان رو 10 سال پيش خودم تدريس ميکردم که شامل مزخرفات عهد دقيانوسی بود درباره کارت پانچ و چارلز بابيچ و نسل اول کامپيوتر و 0 و 1 . شنيده بودم که کتاب جديد تغيير کرده و به روز شده . اما چشمتون روز بد نبينه , شنيدن کجا و ديدن کجا ! گمان کنم اگر قرار بود اين کتاب رو من امتحان بدم بين 4 تا 6 نمره بيشترنميگرفتم . خدا بداد بچه هايی برسه که قراره با اين کتاب معطر به رايحه فرهنگستنان زبان فارسی بفهمند کامپيوتر يعنی چه ! بد نيست شما هم خودتون رو امتحان کنيد ببينيد چقدر " مبانی علم رايانه " بلديد: (ضمنا دانش, لغتی خارجی است و اصلا فارسی اصيل يعنی عربی !)
Icon : شمايل
Mouse : موش واره
WWW ( World Wide Web) : تارهای جهان گستر وب ( بجان خودم مترجم اين واژه, ترکيب منحصر بفردی از ساديسم و مازوخيزم داره)
Scanner : پويشگر تصاوير
URL : مشخص کننده منحصر بفرد منبع
ٍErgonomic Keyboard : صفحه کليد ارگونوميک ( يکی نيست بگه تو که نميتونی به ارگونوميک لااقل بگی طبی , مرض داری Keyboard رو ترجمه ميکنی ؟)
Plotter : رسام قلمی
Floppy Disk : ديسک نرم
Internet : فضای تبادل الکترونيکی ايده ها و اطلاعات
@ : علامت جدا کننده کی از کجا ( خدا الهی کی شما را کجايتان جدا کناد ! آمين )
سيگنال ديجيتال و آنالوگ ( خوشبختانه انگار اين کلمات برخلاف بقيه تيغ نداشته اند و بنابراين به ترجمه آنها نياز نبوده)
Case : محفظه رايانه
Tool Bar : نوار ابزار کليدهای استاندارد
Status Bar : نوار شرح وظايف
Menu Bar : نوار منو
Minimize : حداقل گردان
Maximize : حداکثر گردان
Operator : عملوند(احتمالا روشون نشده بگن عمله يا حمال )
Laptop : رايانه نت بوک (آی-دو- بيليو- يو- آر- چيز-مخ)
نمونه سئوال امتحانی سال قبل : گزينه های موجود در منوی ShutDown را نام ببريد . جواب : 1 - آماده باش 2- شروع مجدد 3- بستن 4- شروع مجدد در داس
جان من لذت برديد؟ اينها دقيقا محتويات کتاب مبانی علم رايانه رشته رياضی فيزيک (شابک 3-1017-05-964) است . در اين راستا من هم بجای عصبانی شدن و فحش دادن , طی يک اقدام فرهنگی چند واژه پيشنهاد مينمايانم :
Mouse Pad : زير موشی يا موش توش يا موش روش
کابل Mouse : سيموش يا موش دم
Mouse Port(محل اتصال Mouse به کامپيوتر): موش کون
Minimize : کمينه يا ضعيفه يا منزل
Maximaze : بيشينه يا آقامون اينا
ِDelete History : پيشينه ميشينه
USB ( Universal Serial Bus) : صف اتوبوسهای جهانی
ٌWindows 98 : پنجره های سال 1377
ٌWindows XP(Experience)
: پنجره های کارآزموده
WebCam : صورتگر جهان گستر
ٌWebLog : تار نگار يا گزارشگر تارعنکبوت
www.Aloochehkhanoom.blogspot.com : تارهای جهان گستر وب سرکار خانم آلوچه تارنگار نقطه ای عمومی
Hyper Link : فشار بدی ميری توش
آلوچه خانوم ميگه بی تربيت ! راست ميگه . ببخشيد يه کم بی تربيتی شد ولی عوضش دلم خنک شد. ضمنا کليه حقوق مربوط به واژه های پيشنهادی در اين چاپار(Post) متعلق به آقای همخونه بوده و استفاده از آنها در کليه کتب درسی سالهای بعد اکيدا ممنوع ميباشد. قربون شما.
Monday, January 03, 2005
دقت کردين جوون ها از هر چيز جدیدی خوششون می یاد . جوان خونه ما هم همینطوره . الان آهنگ مورد علاقه اش اينه . تا چند روز پيش آهنگ " شکلات " کامبيز و" برای دیدن تو" هنگامه رو خيلی دوست داشت ولی حالا وقتی که اینو می شنوه طوری از خود بی خود می شه که نشسته رقصيدن کفاف هيجاناتش رو نمی ده . پا می شه و يه جايی رو می گيره و می ايسته و بعد چنانی هماهنگ باهماهنگ ريتم خودشو تکون می ده که نگران می شی نکنه الان يه جاييش در بره
فکر می کنم اسم خواننده کاميار باشه از گروه آخرين Black Cats
***
سال نو ميلادی با سه روز تاخير مبارک ! اونقدر درگير اخبار جنوب آسيا بودم که يادم رفت به موقع بيام تبريک بگم .
|
|