Thursday, July 04, 2024

.

وقتی توی یک رابطه‌ی نابرابر  مرتبن ندیده گرفته می‌شی، جرئت مواجهه با انتهاش رو نداری.  می‌رسه به این‌جا که نمی‌خوای ببینی‌ اما در و دیوار می‌گه؛ اصلن این رابطه نیست، تو دیگه دکور صحنه‌ای برای جان دادن به نمایه‌ای که دیگه وجود خارجی نداره و انگار تو بیش‌تر از نبودن‌ش می‌ترسی، از بودن‌ش کم‌ترین برداشت عاطفی رو داری. عزت نفس‌ت مرتب شکسته می‌شه ولی ادامه می‌دی، ادامه می‌دی، ادامه می‌دی. نمی‌فهمی  داری حاشیه‌ی امن آزارگرت رو تقویت می‌کنی  و خودت رو از معنا خالی می‌کنی. از خودت دور و دورتر می‌شی. می‌رسی یه جایی که خودت رو نمی‌شناسی. در این نقطه شاید حتی دست به خودوبرانگری بزنی. تصویر  توی ویران  رو می‌شه به عنوان دلیل محکمه پسند برای اثبات حقانیت در روز مبادا نگه داشت. خودویران‌گری‌ت هم  شاید به کارش بیاد. 
اما بعد از همه‌ی این روزها اون لحظه‌ی طلایی می‌تونه وجود داشته باشه که به اون ترس قدیمی غلبه کنی، در خدمت اتمسفر آزاررسان نباشی و با پای خودت بری و با ته خط روبرو بشی تا خودش هم با خودش روبرو بشه. انکار پوشالی‌ش رو ببینه. این لحظات ترسناک و طاقت‌فرساست، نفس آدم بند میاد بدتر از همه این‌که اصلن نمی‌تونی پیش‌بینی کنی بعدش چی می‌شه، اما  اون رهایی،  آاااخ به گفتن نمیاد. 
وقتی این پروسه رو از سر گذرونده باشی مناسباتت با دنیای اطرفت تغییر اساسی می‌کنه،  چیزهایی از دست می‌دی اما خودتو به دست میاری و این بزرگ‌ترین گنجه.  لحظات متفاوتی تو جدال‌های مختلف و متفاوت باربط و بی‌ربط  یادت میاد مراقب گنج بزرگ‌ت باشی چون تنها چیزیه که دوباره از زمین بلندت می‌کنه.  

شاید قیاس درستی نباشه و چرند به نظر بیاد، شاید ابعاد این دوتا مقوله و تبعات‌ش و هزینه‌هاش با هم قابل مقایسه نباشه  اما من می‌دونم چی دارم می‌گم،  به عنوان کسی که تو مناسبات خودم و حاکمیت طور دیگه‌ای فکر و رفتار می‌کردم، همه‌ی این‌ها رو گفتم که بگم من بعد از سرنگونی هواپیما، زمستان ۹۸ از شدت خشم رای ندادم، سه سال پیش رای ندادم، زمستان گذشته رای ندادم، هفته‌ی پیش رای ندادم. فردا هم رای  نمی‌دم حتی اگر هر یک رای ارزشی بیش‌از یک رای داشته باشه.  شاید ما داریم می‌فهمیم که  با ارزش‌ترین گنج‌ایم. 

 

1 comment:

  1. Anonymous7:36 AM

    مرسی که مینویسی آلوچه خانم . کلی قوت قلب می گیرم

    ReplyDelete