|
Monday, May 31, 2004
وقتی که زلزله اومد من خونه مامانم بودم و داشتم به باربد شير می دادم , فقط يادمه که مانتو برداشتم و همانطور که داشتم می پوشيدمش 4 طبقه رو دویدم و خودم رو رسوندم پايين . پابرهنه , باربد به بغل, بدون روسری ... فقط می خواستم باربد رو زودتر برسونم پايين , من از زلزله نمی ترسم ... منظورم اين نيست که آدم شجاعی هستم , از سوسک خيلی بيشتر می ترسم تا زلزله , شايد درستش اين باشه که از مردن نمی ترسم ... البته فکر می کنم ...
***
گويا در وب سايتی يک آقای پروفسور چينی الاصل وقوع اين زلزله رو پيشبينی کرده بودند , مثل اينکه ايشون زلزله بم رو هم پيشبينی کرده بودند. دنيای يک ايرانی اساس پيشبينی ايشون رو کاملا توضيج داده , يه نگاهی بهش بندازيد ,
|
|